۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

همینجوری 12 : تو نزدیکی...



تو نزدیکی که ماهی ها به سمت خونه برگشتن
به عشقت راه دریا رو بازم وارونه برگشتن

تو این دنیا یه آدم هست که دنیاشو تو میبینه
کسی که پای هفت سینت یه عمره سیب می چینه



کنار سبزه و سکه ، کنار آب و آیینه
تموم لحظه های شب ، سکوتت هفتمین سینه



تو هم درگیر تشویشی ، مث حالی که من دارم
برای دیدنت امشب تموم سال بیدارم



هوای خونه برگشته ، تموم جاده بارونه


یه حسی تو دلم می گه ، تو نزدیکی به این خونه



کنار سبزه و سکه ، کنار آب و آیینه
تموم لحظه های شب ، سکوتت هفتمین سینه



تو نزدیکی که ماهی ها به سمت خونه برگشتن
به عشقت راه دریا رو بازم وارونه برگشتن



تو این دنیا یه آدم هست که دنیاشو تو میبینه
کسی که پای هفت سینت یه عمره سیب می چینه



هوای خونه برگشته ، تموم جاده بارونه


یه حسی تو دلم می گه ، تو نزدیکی به این خونه




تو هم درگیر تشویشی ، مث حالی که من دارم


برای دیدنت امشب تموم سال بیدارم...


×.روزبه بمانی

۱ نظر:

  1. سلام

    اومدم بگم عیدتون مبارک

    موید باشید

    راستی ایمیلی میزنم درباره هممون صحبتهای چند ماه پیش درباره خانوم خوشدل به ایمیلتون مراجعه کنید

    پاسخحذف

اگر عضو هستید و یا وبلاگ دارید که وبتون رو بزنید و نظرتون رو بنویسید...
ولی اگر خدایی نکرده غیر از اینه...توضیح می دم دقت کنید...
با نام ناشناس نظرتون رو مرقوم بفرمایید ولی یه جوری به من گرا رو بدید که کدوم عزیز داره پیغام میذاره...
ممنونم...