بعد از مدتها دارم راجع به تئاتری که منو تحت تاثیر
قرار داد می نویسم...
در مورد اثری که اگر بشمارم شاید به زور ، انگشتان
یک دستم را به انتها برساند...
توقعی فراتر از این عمارت گرد و قشنگ(تئاتر شهر)
دارم...
نام میبرم این چند اثر را :
ابرهای پشت حنجره...
حضرت والا...
کنسرت حشرات...
زنی از گذشته...
و امشب...
گفت امروز بینی و فردا بینی و پس آن فردا ...
از دست اونهایی که کلی التماسشون کردیم که بابا نیم
بهاست...
بیاین ناز نکنین...
زندگی حسین ابن منصور حلاجه...
هدا ناصح ترکونده...
دکور خفنه...
نور استثناییه...
کار خیلی خوبه...
نیومدن... ، رفت...
تازه انگار نه انگار که مسیرشون می خورد ما رو برسونن
آزادی ، یه تعارفم نزدن...
آدم چی بگه...؟
با اون پراید برفی!
فقط نمی دونم چرا یادمه آخر داستان حلاج خاکسترشو تو آب ریختند که روی آب با نوشته اناالحق خاکسترها ماند...؟!!!!
×.نوشته : نیما دهقان ، کارگردان : زهره بهروزی نیا
نمایشنامه برگزیده ی سیزدهمین جشنواره بین المللی مبارک/یونیما تهران(1389)
برنده ی جایزه بهترین بازیگری زن از کارناوال عروسکی بین المللی آلماتی/قزاقستان(2011)
برنده ی دو جایزه ی بهترین بازیگری زن و بهترین نمایش اصیل و اخلاق از جشنواره ی عروسکی بین المللی پراگ/چک(2011)
به نام پروردگار نور...
پاسخحذفدو تئاتر دیگر هم در زمره ی آندسته از علائقم قرار می گرفتند ولی چون در گروه تئاترهایی که تکرار بود و باز آفرینی البت به سبکی نوین و زمانی بسیار کوتاه و اجرا در مکانی غیر از سالن تئاتر (البته یکیش تو سالن بود) ترجیح دادم ننویسم ، دو کار از افشین هاشمی ،
لارنس راهب... ، نوشته ی چرمشیر ، کارگردان عباس غفاری...
شاهزاده ی اندوه ، نوشته ی محمد چرمشیر ، کارگردان محمد عاقبتی...
نشد بیایم دیگه
پاسخحذفایشالا سری بعد
حوس تاتر کردم
پاسخحذف:-(
من که خیلی دوست داشتم بیام...
پاسخحذف