۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

یک شب دو تجربه 2 : سیزده باد به خانه امن روبرو آمد و 59 آینه را شکست !



امشب مجبورم 4 تا فیلمو با هم تحلیل کنم چون دیشب نشد برم تو وبلاگم؛

1.من می خوام برم...
باشه برو...
تو نباید با من بیای...
باشه باهات نمیام!
...
من دارم می رم خوزستان...تو باید اینجا پیش سهند بمونی ، تو باید از اون مواظبت کنی ولی من زود زود برمی گردم...
(با گریه) باشه بابا من پیشش می مونم ولی تو زود برگرد...

اینها دیالوگهای فیلم باد و مه ساخته ی محمد علی طالبی بود...که فیلم Location بی نظیری داشت...زیبا و دلچسب (جنگل) ولی نه بازیگر داشت ، نه کارگردانی ، نه فیلمنامه و نه حرف...


 
2. فیلم متوسط رو به بالا که فقط دو بازیگر مرد داشت...احتمالا شایسته ایرانی کاندید بهترین بازیگر نقش اول زن بشه...
فیلم نقصهایی هم داشت ولی موضوع فیلم چون مشکل جنسی یک آدم بود برای خیلیها جذاب به نظر می رسید...که ضعفها رو پوشش داد...نکته جالب موردی بود که مسعود فراستی هم توی هفت دیشب گفت:
یک صحنه ی خوب داره و اینکه غزل شاکری میره توی خونه دوستش و اونها رو به هم میریزه(اواخر فیلم) و این خوبه!
بازی غزل شاکری خوب بود ، اینو به خاطر اینکه دیشب خودشم تو سینما کنار ما بود نمی گم...واقعا نسبت به فیلم وقتی همه خواب بودند بهتر بازی کرده بود!
توصیه می  کنم ببینین:
آینه های روبرو!


 
3. ایستگاه بعد امام حسین (ع) ، مسافرین محترمی که قصد عزیمت به سمت میدان خراسان را دارند در ایستگاه بعد پیاده شوند...(تلفن زنگ می خورد):
- الو ، سلام علی جان...
- سلام ، کجایی؟
- امام حسین چطور؟!
- زود بیا ، برنامه عوض شده!
- یعنی چی؟ فیلمو عوض کردن؟
- آره...
- فرزند صبح نیست؟
- نه ، سیزده59!
با این حال وسط راه قرارمو با منصور نصیری لغو نکردم و منصور راغب شد که کار پرستویی رو ببینه :
شروع فیلم تکان دهنده...با یک تدوین عالی و جلوه های ویژه ی فوق العاده که با اطمینان قابل تقدیر کارگردان به نیروهای داخلی همه را شگفت زده کرد...البته از تصویربرداری فوق العاده این فیلم نباید گذشت ، طوری که واقعا احساس اینکه خود ما در صحنه جنگ حاضریم رو همه داشتند...
از بازی دریا آشوری شگفت زده شدم شاید چون انتظار بازی خوب رو ازش نداشتم...صابر ابر هم که کم پیش میاد بد باشه...و بد هم نبود...فرهاد اصلانی یک صحنه کاملا بدون حس بود
و از این هنرمند بزرگ کمی بعید بود...فیلمنامه ی خوبی داشت بدون تعصب می گم چون مدیر هنری ، سرمایه گذار و مشاور فیلمنامه پرویز پرستویی بود...مهران احمدی نقشی متفاوت در عین تکراری بودن داشت...و اما :
پرویز پرستویی:
خدا وکیلی جدا از اینکه من خیلی دوستش دارم...منصور که کنار من نشسته بود هم گفت: جایزه رو می بره...یعنی برده...سیمرغ چندمش میشه؟!
اگر جایزه ی بهترین بازیگر نقش اول مرد رو نبره...باید تعجب کرد...واقعا حیرت انگیز بود...اینو حتی وقتی عکسهای فیلم رو می دیدم هم گفتم...
ولی شرط می بندم که کاندید میشه...
سیزده59!



4. واقعا چی باید بگم...؟
آقای هاشم میرزا خانی ، کیفیت اجرایی و کلی فیلمهای جشنواره خیلی خوبه که شما کمیت رو همینطوری از سر شکمسیری زیاد می کنی...عزیز من ، بنده 22 فیلم بخش مسابقه جشنواره رو ، پول دادم خریدم که بیام 22 تا فیلمی رو که میدونم چی هستند رو ببینم...بعد 11 فیلمو که به قول خودتون هیچکدومشون بد و متوسط هم نیستن رو اضافه میکنی اونم بعد از پیش فروش که طبق آمار خودتون بیش از 4500 سری 11تایی آن فروش رفته بود...حالا بماند که فیلم خارج از مسابقه به بخش مسابقه اضافه شده که معلوم نیست باید یقه ی کیو بگیریم که این فیلمو واسه چی وقتی خارج از مسابقست میارین تو بخش مسابقه...این پول حلاله...؟
از گوشت سگ حرومتره...من که ازتون نمیگذرم که هر شب باید حداقل یک فیلم پرت و بی اساس رو ببینم...دیگه مسئولین سینما هم خودشون می دونستن نباید واسه این فیلم برگه نظرسنجی بگیرن...چون کسی نبود که از سه گزینه شما :
عالی
خیلی خوب
خوب
بتونه برای خیلی از فیلمهاتون استفاده کنه...مستقیم مردم رو از در ورودی به سمت بیرون راهنمایی می کردن...تا Box نظرسنجیتون خالی بمونه!
دعا کنین فیلمایی که توی چارت نمایش فیلما هست رو همه رو طبق برنامه نشون بدن وگرنه خودتونو با اون دفتر دستکتون به آتیش می کشم...امتحانش مجانیه...
این فیلم واقعا ارزش حرف زدن هم نداره...چه برسه به مجانی نگاه کردن...
ما که 4000تومن هم سر بی کفایتی شما پیاده شدیم...کلک زدن و حرامخوری مگه چه شکلیه؟!

تاکید می کنم که سر پل صراط (اگر اعتقادی به این چیزها داشته باشید) بدهکار منید و ازتون نمیگذرم!
والله که نمی گذرم!

خانه امن است!!


هر شب دو تجربه!
 

۳ نظر:

  1. اگه جایزه اول و نبره من اصلا هم شگفت زده نمیشه حتی اگه کاندید هم نشه!

    وقتی افتخاری چهره ماندگار میشه بعید نیست پرستویی سیمرغ نبره!

    یادمه ایران بودم قبلنا یه برنامه بود آهنگ پخش میکردن یکی زنگ زد گفت لطفا از استاد حبیبیان مجری گفت اگه حبیبیان استاده دو تاکارم از شجریان چخش میکنیم برای دل خودمون!

    هاهاها
    نمیدونم چرا یادش افتادم
    دارم از خواب میمیرم
    خدافظ

    پاسخحذف
  2. ممنون از تحلیل های خوبتون

    پاسخحذف

اگر عضو هستید و یا وبلاگ دارید که وبتون رو بزنید و نظرتون رو بنویسید...
ولی اگر خدایی نکرده غیر از اینه...توضیح می دم دقت کنید...
با نام ناشناس نظرتون رو مرقوم بفرمایید ولی یه جوری به من گرا رو بدید که کدوم عزیز داره پیغام میذاره...
ممنونم...