۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

همینجوری 5 : ...بر روی ستون سنگی نوشتم...



...موسم اندوه که می رسد ، ماه را نگاه کنید...


۴ نظر:

  1. تو اون ام مهتاب کنارم نشستی
    عجب شاخه گلوار به پایم نشستی

    قلم زد نگاهت به نقش آفرینی
    اما رفتی ...


    ماه خاطرات بدی رو زنده میکنه گاهی

    پاسخحذف
  2. گفتی از ماه آسمان دلت بگو
    گفتم برای اینکه از ماه تمام دلم بگویم بگذار دمی و درنگی ببینمت

    ...

    ...حالا دیگه خوب می دونم
    که ماه همون ماه شوخ و فتدان
    سی بردن دل ماس
    که خال کنج لبونش
    هی ماه
    ماه
    برو
    برو
    که مهمون قشنگ
    تو خونه دارم
    امشب......

    پاسخحذف
  3. به صابر عزیز:
    ماه قشنگه ،ممکنه غذا خوردن هم برای کسی خاطرات بدی رو زنده کنه...

    مهم اینه که خاطره زنده کنه...
    ممنون از حضور گرمت...

    پاسخحذف
  4. به خانم متقی گرامی:
    فکر نمی کردم... که شما هم گوش بدید
    البته کسی که بین بازیگرا پرویز پرستویی رو بیشتر از بقیه دوست داشته باشه...بایدم این آلبوم رو گوش داده باشه...
    مرسی از حضور گرمتون...توی این سرمای بی برف و بارون...

    پاسخحذف

اگر عضو هستید و یا وبلاگ دارید که وبتون رو بزنید و نظرتون رو بنویسید...
ولی اگر خدایی نکرده غیر از اینه...توضیح می دم دقت کنید...
با نام ناشناس نظرتون رو مرقوم بفرمایید ولی یه جوری به من گرا رو بدید که کدوم عزیز داره پیغام میذاره...
ممنونم...