۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

همینجوری 2 : چی بگم...؟!

می خواستم از جشنواره ی امسال بنویسم ، راجع به "جدایی نادر از سیمین" اصغر فرهادی که هنوز با اینکه 14 روز به پایان فیلمبرداریش باقی بود ، فیلمنامه اش جایزه برد...
راجع به این همه مصیبتی که همه دارند می کشند و بازم کار می کنند ، راجع به حاتمی کیا و "بانوی شهر ما"...اساتید...راجع به فیلم هایی که ساخته می شند ولی حداقل 3-4 سال پشت در جشنواره می مونند...از "سیزده 59" سامان سالور که بزرگان زیادی هم توش هستند ، از خسرو معصومی و فیلم او ، "خرس" ، از "باگت" سامان مقدم ، رضا میرکریمی و "یه حبه قند" ، راجع به...

نه ، دیدم ممکنه مثل "سعادت آباد" مازیار میری به یکباره همه چیز ضد خبری بشه که من روایت کردم...پس بهتره از آنها که بوقوع پیوسته حرف بزنم...مثلا "صد سال به این سالها" که 3 سال توقیف شد و هنوز هم اکران نشده...

***
داد پرستویی در اومد... ده روزی هست...:


"...با این شرایط ترجیح می دهم که کار نکنم..."

۲ نظر:

  1. اوضاعیه!

    چی بگم؟

    ***
    سلام

    پاسخحذف
  2. به زادچهر گرامی:
    هیشکی منو دوست نداره...
    ببینین فقط شمایین که نظر دادین...اصلا من می خواستم فردا بیام دانشگاه ولی با همه قهرم...

    دهه!

    مرسی که نظر دادین...

    هیشکی منو دوست نداره...

    پاسخحذف

اگر عضو هستید و یا وبلاگ دارید که وبتون رو بزنید و نظرتون رو بنویسید...
ولی اگر خدایی نکرده غیر از اینه...توضیح می دم دقت کنید...
با نام ناشناس نظرتون رو مرقوم بفرمایید ولی یه جوری به من گرا رو بدید که کدوم عزیز داره پیغام میذاره...
ممنونم...