۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

روی داد 5 : دنبال خودت ... بگرد!


"...کافه مک ادم..."
"Mc Adam Cafe"

نویسنده و کارگردان:محمود استاد محمد...

"کافه مک ادم" داستان موج مهاجرت ایرانیان در نخستین سال های بعد از انقلاب را بیان میکند و به صورت کاملاً رئالیستی اجرا میشود .
استاد محمد با اشاره به اینکه موضوع مهاجرت اجتماعی و سیاسی ایرانی‌ها در سال‌های 58 تا 60 به راه افتاد درباره ایده نگارش و اجرای این متن گفت : نمایش " کافه مک ادم " مستقیما بدون هیچ پیچ و خمی به مستندات مهاجرت مردم ایران در سال‌های 58 تا 65 می‌پردازد.
" کافه مک ادم " کافی شاپی در مونترال کاناداست. این کافه در خیابان سن لورن مرکز ایرانیان شهر مونترال واقع شده و به اقتضای موقعیت خود به خود به یک مرکز مهاجرین ایرانی تبدیل شد.
وی افزود: در آن سالها می‌خواستم این فکر و اتفاقات را بنویسم و اجرا کنم که زمانه اینگونه نشد. بعدها که به آمریکا رفتم می‌خواستم این متن را بنویسم که باز هم نشد. وقتی به ایران بازگشتم دیدم که زمان در حال گذر است و باید این متن را تا دیر نشده بنویسم و اجرا کنم که این کار را کردم.
این کافه توسط بچه های "کنفدراسیون" دانشجویی تاسیس شد.

"مک ادم" نام گیاهیست گلدانی.همان گیاهی که در ایران به نام "پیچ" شناخته می شود.بوته ای کم توقع و سخت جان.در هر آب و هوایی زنده می ماند و رشد می کند.مشهور است که اگر قلمه اش را بین دو سنگ هم بگذاری ریشه می بندد و سبز می شود.شاخه در شاخه می پیچد و با سبزینه اش فضایی را پر طراوت می کند.مثل مهاجر در اوان مهاجرت.

امروز پنج شنبه 2/10/89...
1 ساعت مونده به اجرا راه افتادم یعنی حدود ساعت 4 که نه دیر برسم نه حرص بخورم...بلیطم که رزرو کرده بودم...
یه ربع مونده به اجرا رسیدم...بلیطو گرفتم رفتم برای نشستن تو سالن...جلوتر از من خانوم الهام پاوه نژاد با دخترش و دوستاشون بودن...10 دقیقه نشد...گلاب آدینه هم اومد...کلی باهم ماچبوسی و اینا(با خانومها بابا ، دست ننم درد نکنه ، به من چه؟!)...(چرا نمیریم داخل ،عرض می کنم : گفتن 5 دقیقه صبر کنید...ما تا 5 صبر کردیم و صدامون هم در نیومد...اونایی که مثل من هدفون داشتن که هیچ...اونایی که نداشتن از کارای جدید خانوم پاوه نژاد مطلع شدن)...خلاصه رفتیم تو...
یکی دوتا بازیگر دیگه هم بودند که نمی شناختم ولی تو سریالا دیده بودمشون...
کار به سبک کارهای قبلی جناب محمود استاد محمد تو لحظات آخر تکان دهنده بود...طراحی لباس خوب...میزان سن ها عالی...نور دلچسب...انتخاب موزیکها نه تنها به زعم من ، بلکه از کلام دیگر حضار قابل برداشت بود که فوق العاده بود...به همین دلیل دست فرشید اعرابی عزیز رو به خاطر انتخاب های به جا و زیبا می فشارم...
به نظرم روی دکور دقت نشده بود...کار چنانچه در ابتدا توضیح داده شد...بیانگر داستانی-گویا واقعی-از اوایل انقلاب است که دکور اصلا اینچنین نبود...و کاملا امروزی بود...صندلی ها ، دیگه خیلی قدیمی بخوایم ببینیم مدل 2008...تلویزیون با کنترل روشن و خاموش می شد...شاید 25 سال پیش چنین چیزی (چیزایی) بوده و ما نمیدونستیم و یا شاید اونجا (کانادا) بوده...قهوه و چای هم که با این دستگاه جدیدا (قرمز گنده ها) برای مشتریها آماده می شد...ولی تنها مورد دکور همین بود و مابقی اجزا کاملا زیبا و هنرمندانه بود...
در کل با اینکه بازیها به جز 3-4 نفر، همه تقریبا در یک سطح بودند ، کتی(یا همون کتایون) که نقشش رو شیرین اسماعیلی (فقط تشابه اسمیست) بازی می کرد به نظرم نه برای نقش مناسب بود(حداقل از لحاظ سنی) و نه خوب نقش رو درآورده بود...یک کلمه : خوب بازی نکرد!
تپق هم داشتن بین دیالوگا...اسم اون کسی که تپق زد و جای بدی هم زد رو نمی گم ، دلیلشم اینه که به غیر از اون صحنه ،بازیش خوب بود...کارگردانی خوب بود...گریم هم همینطور...
از زهیر یاری (بزرگسالی حضرت بنیامین در سریال یوسف پیامبر(ع)) چیزی ندیدم...به نسبت بقیه...
مهدی صباغی عالی بود و هدا ناصح با اینکه نقشش کوتاه بود ولی اومد ، کارشو کرد اونهم عالی، و رفت...فرزین صابونی همچون مهدی صباغی دلچسب و میشه گفت بی نقص بازی کرد...
عده ای گفتند که این کار سیاسی نیست...اصلا نیست...الآن دیگه حرفای منم رنگ  و بوی سیاسی داره چه برسه به حرفه ای ها!...به نظرم بود...و اینکه می گفتند ریتم کار خوب بود...نه...خیلی هم نچسبید...
درضمن دیالوگها هم خوب نوشته شده بود...(قابل توجه بعضی کارگردانای سینما)
محمود استاد محمد هنرمندیه که سال 59 شب بیست و یکم رو با بازی مرحوم خسرو شکیبایی روی صحنه برد و هنوز که هنوزه گوشه و کنار، اینکار رو دارن اجرا می کنن...پس کوچکی نظرات من فقط در حد نظره ، نه ، به نقد نمی رسه...به ایشون از ته قلبم تبریک می گم به خاطر کار زیباشون و همچنین پیشرفتی که در نوشتن داشتند چون علاوه بر جذابیتی که در کار داشت ، حرفهایی هم داشت برای گفتن...فراموش نکنیم که سبکشون رو هم فراموش نکرده بودند...
اگر دنبال خودتون می گردید...این کار رو ببینید...
به هر حال چون هدفمندی یارانه ها به تئاتر تعلق نگرفته ، فکر کنم می تونید به دیدن این تئاتر برید...
من هم توصیه می کنم!


۳ نظر:

  1. سلام
    تبریک
    چرخش بچرخه براتون
    در کارتون و مسیرتون موفق باشید
    یه مطلبی
    فونتتون خیلی ریزه کمی بزرگ تر کنید
    موفق باشید در پناه حق

    پاسخحذف
  2. به صابر خسروی عزیز:
    موید باشی...


    به هزار انتظار گرامی:
    الهی آمین...ایشالله...ایشالله...
    چشم بزرگش می کنم...از ترس اینکه نگن خیلی بزرگه انقدیه...

    ممنون از اینکه خونه منو با حضورتون رونق دادید...
    موید باشید...

    پاسخحذف

اگر عضو هستید و یا وبلاگ دارید که وبتون رو بزنید و نظرتون رو بنویسید...
ولی اگر خدایی نکرده غیر از اینه...توضیح می دم دقت کنید...
با نام ناشناس نظرتون رو مرقوم بفرمایید ولی یه جوری به من گرا رو بدید که کدوم عزیز داره پیغام میذاره...
ممنونم...