آخ دهنم آب افتاد...دلم به تاپ تاپ افتاد...
روایت دیگری هست که میگه:
آخ دهنم آب افتاد...چِشَم به لپ تاپ افتاد...
امروز سه شنبه ...30/9/89
یه پیامک(اس ام اس) برای یه نفر اومد...متن پیامک این بود:
محفل آریائی تان طلایی
دلهایتان دریایی
شادیهایتان یلدایی
مبارک باد این شب اهورایی...
چون شماره ناشناس بود یا لااقل رو گوشی ذخیره نبود صاحب گوشی گفت:اس ام اس زرتشتی برام فرستادن...نمی دونن که ما مسلمونا داغدار مصیبت امام حسینو خونوادشیم؟...گفتم:چرا جوش میاری؟! بپرس:"شما؟"
گفت:می نویسم که در شب یلدای امسال ما عزادار حسینیم...
گفتم:عزاداریم،نباید هندونه و انار بخوریم؟!...نباید حافظ بخونیم؟!...کدوم سال ما یلدا بزن برقص داشتیم که امسال داشته باشیم؟!...مگه می خوایم عروسی بگیریم...دامبول دیمبول راه بندازیم...؟!
خلاصه پرسید شما...فامیل در اومد و دیگه چیزی ننوشت براش...
بعد یه چیزی بهش گفتم،گفتم:
"اتفاقا باید امشب شادی کنیم...منو تو مگه نمی گیم کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود؟! الآن خونواده امام رسیدن کاخ اون ملعون...حضرت زینب و امام سجاد هم خطبه خوندن،جد و آباد یزید و کشیدن بیرون آوردن جلو چشاش...این خوش به مزاج شما نمیاد؟!"
گفت:"هر چی باشه"...
نمی دونم...هر چی باشه...
سخن خواجه شیراز(یلدای 89):
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
و آنکه این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من خرده مگیر
شکر ایزد که نه در پردۀ پندار بماند
صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
رخت ما بود که در خانه خمار بماند
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصه ماست که در هر سر بازار بماند
داشتم دلقی و صد عیب مرا می پوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند
هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم
آب حسرت شد و در چشم گهر بار بماند
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس
شیوۀ او نشدش حاصل و بیمار بماند
در جمال تو چنان صورتچین حیران شد
که حدیثش همه در در و دیوار بماند
به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی
شد که باز آید و جاوید گرفتار بماند
یلدای امسال چون مصادف با هدفمندی مضاعفه از هرنظر طولانی ترینه...
شبتون قشنگ...